به گزارش خبرگزاری حوزه، گروه اصول مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) در مطلبی به نقد تفصیلی دیدگاه استاد رشاد در باب مقاصدالشریعه و ارتباط آن با علوم اسلامی پرداخت و نوشت:
استاد رشاد در سخنان خود، نظرات قابل تاملی درباره مقاصدالشریعه و تأثیر آن بر علوم اسلامی و انسانی مطرح کردهاند. در این دیدگاه، مقاصدالشریعه، نهتنها بهعنوان معیاری برای تمایز علوم اسلامی از غیر اسلامی مطرح شده، بلکه بهعنوان ابزاری برای مهندسی و تولید علوم انسانی اسلامی معرفی گردیده است. با احترام به تلاشهای ایشان، موارد زیر بهعنوان نقد و تحلیل مطرح میگردد:
۱. عدم بررسی اصل مقاصدالشریعه و ادله اثبات آن
استاد رشاد در سخنان خود، اصل وجود مقاصدالشریعه و ادله اثبات آن را مفروغعنه گرفتهاند و وارد بحث تفصیلی درباره راههای دستیابی به مقاصد و چگونگی قطعیت آن برای تحقق علوم دینی نشدهاند؛ حال آنکه برای اینکه مقاصد بتواند کارکردی در کشف قواعد دینی یا تولید علوم انسانی اسلامی داشته باشد، باید بهنحو قطعی از طریق ادله معتبر شرعی اثبات شود. اگر صلاحیت تأثیر اصل مقاصد شریعت در کشف احکام و قواعد دینی از طریق دلیل معتبر و قطعی اثبات نشود، نمیتوان از آن انتظار داشت که کارکردی در کشف قواعد دینی یا تولید علوم داشته باشد.
آنچه کشف مقاصدالشریعه را با اشکال و ابهام روبرو می سازد این است که مقاصد صرفاً نکات دارای اهتمام شارع نسبت به آنها نیست، بلکه آنچیزهایی است که احکام بر محور آن میگردد. اثبات چنین چیزی، نیازمند دلایل قوی و قطعی است و صرف گمان یا احتمال کافی نیست و موجب قیاس و استحسان، بلکه بدتر از آن میگردد. اطلاقات ادله و همچنین مناطات ادله نیز از موانع دیگری است که علاوه بر چالش اعتبار مقاصد پیش روی ماست.
۲. ابهام در تعریف علوم اسلامی
تعریف علوم اسلامی صرفاً بر اساس مقاصدالشریعه میتواند زمینه را برای گستردگی بیشازحد مفهوم علوم اسلامی فراهم کند؛ اگر ملاک، مقاصد شریعت باشد، آنگاه علومی مانند پزشکی یا فیزیک که در راستای حفظ جان و رفاه انسان هستند نیز ممکن است اسلامی تلقی شوند در نتیجه این امر مرز مشخصی برای تفکیک علوم اسلامی از علوم تجربی یا انسانی فراهم نمیکند.
نکته مذکور اگر چه از سوی برخی، نگاهی ارزشی محسوب شده و چه بسا از آن طرفداری شود؛ اما بایسته است که هر سخنی مبتنی بر ادله شرعی قابل قبول ارائه گردد و نمیتوان با مسائل ذوقی، حد و حدود شریعت را تعیین کرد.
۳. آیا صرف غایتانگاری مقاصد، علم را اسلامی میکند؟
استاد رشاد معتقدند که با غایتانگاری مقاصد در علوم انسانی، به دلیل سازگارپذیری سایر مؤلفهها با آن، علم به سمت اسلامی شدن میرود، ولی حقیقت این است که اگر قرار بود به صرف یک غایت، علمی به سمت اسلامی شدن پیش رود باید برخی از علوم امروزی کاملا اسلامی میبود چرا که هدف از این علوم حداقل در شعار یکی از مقاصد است. ولی هیچ گاه این مقاصد متعالی، نتوانسته روش و مبانی آنها را به سمت اسلامی شدن پیش برد. مقاصدی مانند حفظ نسل بشر و حفظ نظم به تنهایی نمیتواند علمی را به سمت اسلامی شدن پیش برد و چه بسا بعضا ممکن است مبانیای کاملا متضاد با مبانی اسلام ارائه کند. همین مسئله موجب شده است برخی از دغدغهمندان، فقه مبتنی بر مقاصد شریعت را هادم شریعت و فقه معرفی کنند.
۴. ادعای خلافتاللهی انسان بهعنوان مقصد شریعت
ایشان بیان میکنند که علوم انسانی اسلامی باید در راستای تحقق شأن خلافتاللهی انسان حرکت کند و علوم انسانی در جهتی پیش رود که این غایت را محقق سازد. این ادعا نیازمند دلیل است؛ آیا خلافتاللهی انسان بهعنوان مقصد شریعت اثبات شده است؟ حتی اگر این ادعا پذیرفته شود، حدود و ثغور و تطبیقات آن مشخص نیست و بدون این شفافیت، قابلیت اجرایی نخواهد داشت. آنچه صحیح و قابل دفاع است این که عمل به عمومات و اطلاقات رسیده از شارع، غایات شارع را محقق میسازد؛ نه اینکه ما مقاصد را اخذ کرده و به جای تلاش در فهم اطلاقات و عمومات و ارائه آنها، راه کارهای مختلف که برخی از آنها ربطی به دین ندارند را با عنوان دین به جامعه ارائه کنیم.
۵. تمایز علوم بر اساس مقاصد
استاد رشاد پیشنهاد میکنند که بهجای تمایز علوم بر اساس مسائل، آنها را بر اساس مقاصد شریعت دستهبندی کنیم و این راهکار را مخالف شرع نمیدانند. اما باید گفت: صرف اینکه یک ایده خلاف شرع نباشد، برای اسلامی شدن علم کافی نیست. بسیاری از علوم، مانند ریاضیات، مخالف شرع نیستند؛ اما دینی و اسلامی نیز محسوب نمیشوند. تمایز علوم بر اساس مقاصد، اگرچه ممکن است در مواردی مفید باشد، اما بهتنهایی نمیتواند ضامن اسلامی بودن علم باشد. نکته مهمتر آن است که تمایز علوم بر اساس مقاصد نه تنها معیاری برای تمایز علوم نیست بلکه بعضا خود موجب تداخل علوم می شود و به تعبیر دیگر نقض غرض لازم میآید.
۶. نقش مقاصد در قدسیسازی علوم انسانی
استاد رشاد معتقدند که با ورود مقاصد به علوم انسانی، این علوم از حالت سکولار به حالت قدسی تبدیل میشوند و این امر در هویت معرفتی علوم انسانی تأثیر میگذارد. اما باید گفت: قدسی شدن علم تنها به غایت آن وابسته نیست. اگر مبانی یک علم با مقصد حفظ نظم اجتماعی با مبانی دینی تناقض داشته باشد، نمیتوان آن علم را قدسی دانست. اگر گفته شود که مقاصد با حفظ مبانی دینی تعریف میشوند، این پرسش پیش میآید که در این صورت، کارکرد تمایز مقاصد بهعنوان ملاک تمییز علوم اسلامی از غیر اسلامی چیست؟
۷. استفاده از مقاصد بهعنوان پیشفرض در علوم انسانی
استاد رشاد بیان میکنند که مقاصد میتوانند در جایگاههای مختلف علوم انسانی اشراب شوند و یکی از این جایگاهها، پیشفرضهای فلسفه علوم انسانی است. به گفته ایشان، چون مقاصد همان غایات هستند و غایت یکی از ارکان اساسی هر علم است، مقاصد میتوانند در فلسفه علم نقشی کلیدی داشته باشند.
این ادعا نیز مشروط به اثبات مقاصد است و بدون این اثبات، جایگاه آنها در فلسفه علوم انسانی غیرموجه خواهد بود. علاوه اینکه مجرد فرض مقاصد بهعنوان غایت، نمیتواند مبنایی برای تولید علم اسلامی باشد، مگر آنکه تمام مبانی و روشهای علم نیز با این غایت سازگار باشد.
۸. نسبیت در فهم مقاصدالشریعه
مقاصدالشریعه ذاتاً تفسیری هستند و بسته به نگاه مفسر یا مکتب فکری ممکن است به صورت متفاوت درک شوند. این امر میتواند به نسبیسازی تعریف علوم اسلامی منجر شود و امکان سوءاستفاده یا تفسیرهای ایدئولوژیک را فراهم آورد.
به صورت کلی دیدگاه استاد رشاد درباره مقاصدالشریعه و نقش آن در علوم اسلامی، هرچند نوآورانه اما به صورت جدی قابلتأمل است؛ چرا که بدون اثبات اصل مقاصد و تعیین حدود و ثغور آن، نمیتوان آن را بهعنوان معیاری جامع و مانع برای اسلامیسازی علوم مطرح نمود. همچنین، صرف غایتانگاری مقاصد و تمایز علوم بر این اساس، نمیتواند علم را قدسی یا اسلامی کند. پیشنهاد میشود این موضوع با نگاه دقیقتر و همراه با بررسیهای تفصیلیتر درباره اصل و ادله مقاصد، جایگاه آن در علوم و روشهای تطبیق آن بر علوم انسانی، مورد مطالعه قرار گیرد.
نظر شما